آرمین جونی آرمین جونی ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

❤ پسمل مامی ❤

نیم سالگی ❤

مرد من 6 ماهگیت مبارک وای که چقدر بزرگ شدی مامان الهی دورت بگردم کلی کار یاد گرفتی مثل قل خوردن،نشستن و کلی شیطونیای دیگه ایشالا عروسیت ننه ...
20 بهمن 1391

سرما خوردگی و تب و درد لثه و بیقراری و اصن یه وضی

وای که این چند روز چقدر اذیت شدی چند شب پیش رفتیم عیادت عمو اخه تصادف کرده و اونجا خیلی شلوغ بوود و بغل همه یه دور چلونده شدی و سرما خوردی خوووووووو لامصبا چه کاریهههههههه نمیشه محبتتونو یه جور دیگه نشون بدین نه با ماچ خلاصه اینکه تب کردی 39/3 درجه و مثل گلوله اتیش بودی تا صبح پاشویت کردم تا خوب شدی الانم دارو داری میخوری و لثه هاتم درد میکنه و همششششششششششششششش گریه میکنی و بهونه میگیری امیدوارم هر چه زودتر این دندونات در بیاد تا راحت شی ...
8 بهمن 1391

اعتراف

از بعد از اون اتفاقی که افتاد واست عشقم بهت صد برابر شد مثل یه شوک بود و فهمیدم یک ثانیه بدون تو نمیتونم میمیرم... دیگه هیچ وقت نمیخوام مریضی و ناراحتی و گریه ات رو ببینم من بعد از دوران حاملگی و زایمان و این پنج ماه تازه اون روز فهمیدم مادر بودن یعنی چی وقتی تو بغلم بودی و با هم گریه میکردیم نمیدونم چرا همش فکر میکنم برات کم میزارم یا مامان خوبی نیستم اما بخدا تمام تلاشمو تا الان کردم که بهترین باشم برات ولی بازم این احساس و دارم وقتی به اینده فکر میکنم تنم میلرزه از اینکه نتونم مامان خوبی باشم از اینکه نتونم خوشبختت کنم و هزار تا چیز دیگه شب که میشه همش مرور میکنم که در طول روز باهات چجوری بودم و هی غصه میخورم که ک...
1 بهمن 1391
1